مهمون آسمونی من برای شما میمیرم برا پریشونی موهات آره به خدا میمیرم اگه منو قابل بدونی همسفرت شم امشب یه جا همین گوشهکنارا بیسروصدا میمیرم باید منو ببخشی بابا که خسته و بیحوصلهام خوابم نبرده حتی یک شب از بس پریشونه دلم بابا توی آسمونا دنبالت میگشتم تو کجا خرابه کجا بابا روی ستارهها اسمتو نوشتم تو کجا خرابه کجا ای شافع روز جزا تو کجا خرابه کجا ای ساکن عرش خدا تو کجا خرابه کجا حالا که اومدی سراغم اسیر قفس بگیری بزار ببوسمت تا شاید دوباره نفس بگیری این دخترای شامی گفتن اومدن تو محاله کاشکی میشد که قبل رفتن گوشوارهمو پس بگیری عمه دلش خونه از این لحظهشماریهای من ایشالا راحت میشه امشب از بیقراریهای من بابا توی رویاهام تو آغوش تو بودم تو کجا خرابه کجا بابا مثل اون روزا روی دوش تو بودم تو کجا خرابه کجا ای شافع روز جزا تو کجا خرابه کجا ای ساکن عرش خدا تو کجا خرابه کجا عمه تو این شبای غربت برا همه مادری بود با خطبههاش میون کوفه ندیدی چه محشری بود شبا تو آغوشش با گریه زخمای منو میبوسید همهاش برا بستن زخمام دنبال یه روسری بود دیشب تو خواب دیدم ملائک صورتمو پاک میکنن دیدم یه گوشه خرابه دارن منو خاک میکنن بابا تو بهشت سرخ عمه جونی تو کجا خرابه کجا بابا تو که مالک بهشت آسمونی تو کجا خرابه کجا